کودکان ایران زمین

خيالبافي کودکان

1390/4/12 7:35
نویسنده : Niposd
434 بازدید
اشتراک گذاری
خيالبافي کودکان

برخي از روانکاوان خيالبافي را عبارت مي دانند از من رانده شده که به اين مخلوق ذهن او ارتباط يافته است و هم برخي ديگر آن را نوعي رجعت رواني ذکر کرده اند که در آن بازگشت خيالي و عاطفي به دوره کودکي مطرح است. در کل خيالبافي نوعي گريز رواني است که در آن تماس با واقعيت و يا روبرو شدن با مساله براي افراد مشکل است و تن دادن به اين حالت براي فرد جنبه کامجويي و ارضاي رواني دارد. بحقيقت روح انساني با تخدير خود و گريز از واقعيت مي کوشد از ادراک رنج و درک ناکامي سرباز زند و از شدت احساس شکنجه و حسرت در خويش بکاهد. طبيعي است اين حالت در مواردي پديد مي آيد که آدمي از مقابله با مشکل خود را ناتوان احساس کند.

جلوه هاي آن در افراد

کودکان خيالباف اين حالت خود را به صورت هاي گوناگون متجلي مي سازند. شرح و بيان همه آن چه که در اين رابطه قابل ذکرند ميسر نيست، آن چه با رعايت اختصار مي توان مطرح کرد بدين شرح است:

۱) بصورت تصورات: افرادي که مبتلا به خيالبافي هستند تصوراتي دارند که برخي از آن ها بدين قرارند: تصور يک قهرمان شجاع، فردي ماهر با چهره اي قابل تحسين، بي نظير و فوق العاده که همه مسايل و مشکلات او حل شده است و از عهده همه مسئوليت ها بر مي آيد. تصور فردي مهم از تيپ مثلاً شاهزادگان که قادر به انجام فلان کار است و با اين که مي داند اين تصور غير واقعي است. گاهي تصور فردي متهم که ديگران مي خواهند بحساب او برسند. تصور فردي مظلوم که مورد ستم و اجحاف قرار گرفته است. تصور فردي که اگر مثلاً خرجي خود را خرج نکند و به کار اندازد صاحب ميليون ها پول و مال خواهد شد. تصور فردي مهم که همه کار از او برمي آيد و مي تواند به موقعيت هاي مناسبي برسد و قدرت همه کارها را دارد. تصور خلباني که در آسمان در حال پرواز و مانور دادن است و دارد به نقاطي دور دست و رويايي سفر مي کند. تصور فردي محبوب که همه دوست دارند او را در کنار بگيرند و وجود او را سبب سرور و شادماني مي دانند و براي او عظمتي قايلند.

۲) احساس آن ها: افراد خيالباف براي خود احساس ويژه اي دارند. از جمله: احساس اين که بيمارند و ديگران بايد از او احوال پرسند و از او مراقبت نمايند. گاهي احساس مي کند که مرده است و در عالم ديگري در حال سير است و مستحق رحمت. زماني در عالم خيال خود را صاحب درد مي داند و عملاً خويش را از جنب و جوش افتاده مي يابد. گاهي در عالم خيال دچار احساسات خصمانه نسبت به همه کساني است که نسبت به او بي مهري کرده اند. زماني احساس ترس دارند و خيالبافي شان آن ها را تحريک مي کند که شبح هايي را در ذهن مجسم کرد و از ترس آن بگريزند. گاهي اين احساس را دارد که همه حيوانات و گاهي همه کفش ها و لباس ها بصورت حيوان در آمده و مي خواهد آن ها را ببلعند. در مواردي احساس پرواز دارد که روي ابرها نشسته و در حال حرکت است.

۳) حالات آن ها: کودکان خيالباف حالت عادي ندارند. گاهي چنان در خيال فرومي روند که با خود مي گويند، مي خندند، حرف مي زنند و در اين راه نيروي زيادي را مصرف مي کنند. در عالم خيال به ديگران پرخاش کرده و يا در ذهن خود کسي را تنبيه مي کنند و در حال انتقام گرفتن از او خود را در مي يابند. در عالم خيال گاهي حالت امر و نهي مي گيرند و زماني حالت دلسوزي و حالت هيجان آميز در اين رابطه و از خود احساس رضايت دارند. در مواردي اين حالت را بخود مي گيرند که به ارضاي اميال و تمنيات خود مشغولند و اسير دنياي خويشند تا حدي که پذيرش واقعيت براي شان دشوار است. گاهي آن ها حالت معاشرت و سخنگويي با ديگران را يافته و در عالم خيال سرگرم صحبت و معاشرت با فردي موهوم مي شوند.

۴) روحيه آن ها: در حالت عادي کسلند ولي در عالم رويا و خيالبافي شادند و خرسند. خيالبافي براي آن ها پناهگاهي است که در سايه آن خود را شادان مي سازند. بسياري از آن ها روحيه کودکانه دارند، به دروغگويي معروفند در حالي که دروغ شان نوعي خيالبافي است که به صورت مرضي در آمده است. گاهي حالت خودستايي و بخود باليدن دارند و کارها و افتخاراتي که ندارند بخود نسبت مي دهند. روحيه شان روحيه رياکاري، فخر فروشي و همراه با پرگويي و زماني هم افسانه سازي است(که در اين مورد بحث مستقلي خواهيم داشت) روحيه موفقي براي خود پديد مي آورند از آن بابت که در دنياي غير واقعي خود را به همه آرزوهاي خود دست يافته مي دانند و جاي و مقام و لذتي خيالي براي خويش فراهم مي سازند. در عالم خود فرو مي روند و با خيال خويش خود را سرگرم مي کنند و براي خود موجبات غرور و خود بزرگ بيني را تهيه مي بينند.

۵) در روابط: اين گونه افراد به خود و دنياي خويش سرگرمند و بدين نظر ارتباط چنداني با ديگران ندارند و اگر هم زمينه اي براي ايجاد رابطه فراهم شود اين امر آنان را خرسند نمي سازد. گاهي براي خود هم بازي هاي خيالي تصور کرده و حتي به آن ها نام و شخصيت خيالي مي دهند و اعمال و صفات خاصي را به او نسبت مي دهند. نياز به فردي يا شيئي دارند که نقش مستمع را براي آن ها بازي کند و مطلب شان را بشنود و اين خود وسيله اي براي سرگرمي است. به سختي مي توانند با مردم در آميزند و مشکلات زندگي مردم را حل کنند. نقشه هاي افراطي و خيالي دارند که با واقعيت تطابق ندارد. و بالاخره خيالبافي بحقيقت وسيله اي است براي قطع رابطه با افراد و پديده ها بگونه اي که تدريجاً از همه مي گسلند و تنها به خود و اشياء خود مي پردازند.

تحليل اين جلوه ها

جلوه هاي فوق نشان دهنده ميلي ناهشيار به حل و رفع مشکلات، و برون ريزي نگراني ها و در کل تخليه خويش است. صورت هاي ذهني که آنان براي خود درست مي کنند ممکن است داراي ارتباط منطقي بوده و از واقعيت به دور باشند. جلوه هاي فوق در آدمي نشان مي دهد که او چه مي خواهد، از چه چيزهايي رنج مي برد، چه مسايلي در ذهن او به عنوان مسايل اصلي و اساسي مطرح است. اينان مصداق اين نيم بيتي هستند که: شتر در خواب بيند پنبه دانه. در مواجهه با واقعيت ها ناتوانند و بدين نظر در عالم خيال خود را سرگرم حل مشکل و خود را در آن موفق و پيروز بحساب مي آورند. خيالبافي ها اگر مکرر و پي درپي باشند مبين احتياجات شديد و ناراحتي هاي شخص است و هنوز ياد نگرفته است که چگونه با مشکلات کنار بيايد و به چه صورتي آن ها را حل کند و ضروري است به او رسيدگي شود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)