عاشق این شعرم ♥ ♥ توی ده شلمرود
عاشق این شعرم ♥ ♥ توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو موی بلند روی سیاه ناخن دراز واه واه واه نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهاش رفیق نبود تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه باباش میگفت: حسنی میای بریم حموم؟ نه نمیام نه نمیام سرتو می خوای اصلاح کنی؟ نه نمی خوام نه نمی خوام کره الاغ کدخدا یورتمه می رفت تو کوچه ها الاغه چرا یورتمه میری؟ دارم میرم بار ببرم دیرم شده عجله دارم الاغ خوب و نازنین سر در هوا سم بر زمین یالت بلند و پرمو دمت مثال جارو یک کمی به من سواری میدی؟ -نه که نمیدم چرا نمیدی؟ واسه اینکه من تمیزم پیش همه عزیزم اما تو چی؟ موی بل...